دنیای ضرب المثل

از قاطر پرسیدند پدرت کیست؟ جواب داد، مادرم اسب است.

داستان ضرب المثل از قاطر پرسیدند پدرت کیست؟ جواب داد، مادرم اسب است.

آیا تابه‌حال شنیده‌اید که «از قاطر پرسیدند پدرت کیست؟ جواب داد مادرم اسب است.»؟

 دوران راهنمایی دوستی داشتم که از زنگ اول تا آخر درباره ماشین آخرین سیستم پدرش برای بچه‌ها تعریف می‌کرد و ما بچه‌های ۱۴ ساله‌ی مدرسه دولتی که این چیزها را ندیده بودیم مثل مردمی که دور یک شعبده‌باز جمع می‌شوند، دور او جمع شده و باذوق به قصه‌های هزار و یک شب آن ماشین گوش می‌دادیم.

مدتی به این منوال گذشت تا اینکه ناگهان دوستم سه روز پشت‌هم غیبت کرد. ما تقریباً مطمئن بودیم که به همراه خانواده‌اش و آن ماشین زیبا به مسافرت رفته است. بالاخره بعد از سه روز سروکله‌اش پیدا شد. همین‌که وارد مدرسه شد دورش پر شد از بچه‌ها.

سلام کردیم و جواب داد ولی نه مثل هرروز. چشمانش برق همیشگی را نداشت. آن‌قدر زمین را نگاه می‌کرد انگار به دنبال چیزی می‌گشت.

چند روز گذشت ولی اوضاع تغییری نکرد. حالش خوب نبود و هرروز هم بدتر می‌شد. درس هم نمی‌خواند و بالاخره یک روز رسید که رفت و دیگر برنگشت. همه متعجب بودیم ولی خب عادت کردیم.

کنکور دادم و وارد دانشگاه شدم. روز اول پسری از من پرسید: «فلان کلاس کجاست؟» سرم را چرخاندم که بگویم: «نمی‌دانم من هم ورودی جدید هستم.» اما صحنه‌ای دیدم که خشکم زد. خودش بود. او هم مرا شناخت. احوال‌پرسی کردیم و در بوفه دانشگاه قرار گذاشتیم. بعد از خوردن چای پرسیدم: «پسر تو کجا رفتی؟ چرا ناگهان گم‌وگور شدی؟» خندید و گفت: «می‌دونی داستان چی بود؟ از قاطر پرسیدن پدرت کیه؟ جواب داد مادرم اسبه. این حکایت منه.» گفتم: «خب این یعنی چی؟» گفت: «راستش پدرم راننده‌ی یک شرکت بزرگ بود و رئیس شرکت رو جابجا می‌کرد. اون ماشین هم برای رئیس شرکت بود. یک روز پدرم اومد خونه و گفت که اخراج شده. آن‌قدر برای شما از اون ماشین تعریف کردم که خودم هم باورم شده بود که برای خودمان است. سه روز مریض شدم و مدرسه نیومدم. وقتی اومدم و نگاه‌های شما رو دیدم فهمیدم که دیگه نمی‌تونم تحمل کنم و مدرسه رو عوض کردیم. حالا فهمیدی که چرا اون قاطره گفت مادرم اسبه؟ چون نمی‌خواست قبول کنه که پدرش خره.»

خندید. خندیدم.

4.8/5 - (50 امتیاز)
مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا